جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

افزایش ظرفیت پزشکی در مقطع عمومی و تخصصی

افزایش ظرفیت پزشکی در مقطع عمومی و تخصصی | رسانه مستقل دندانپزشکی - Independentistry

آیا افزایش ظرفیت پزشکی در مقطع عمومی و تخصصی به بهانه کمبود پزشک در مناطق محروم منطقی بود؟

یادداشتی از دکتر پویا امیری

در بدن انسان همواره تعادلی بین مایعات داخل سلولی و خارج سلولی (خون، لنف و فضای بین سلولی) وجود دارد، یعنی جایگاه اصلی آب در بدن از نظر کارکردی در این دو فضا است آن هم به تعادل.
در برخی بیماری ها این تعادل به هم خورده و ایجاد عوارض و علایم می کند یعنی مایعات در جایی به غیر از داخل و خارج سلول تجمع می یابد که اصطلاحا در فیزیوپاتولوژی به آن تجمع مایع در فضای سوم می گویند.

در بیماری پانکراتیت، پریتونیت، سوختگی، خونریزی داخلی و … این رخداد رایج است و بدلیل تجمع مایع در فضای سوم (فضای داخلی شکم و پریتونن و …) عوارضی همچون افت فشارخون، افزایش ضربان قلب، آسیت و … به وجود می آید.

چند روز قبل مقاله‌ای از روزنامه‌ای نام آشنا خواندم من باب کمبود پزشک در مناطق محروم و لزوم افزایش ظرفیت پزشکی در مقطع عمومی و تخصصی.
ساده انگارانه اعتقاد داشت چون مناطق محروم پزشکان کمتری دارد یعنی پزشک کم داریم، پس بایستی ظرفیت را افزایش دهیم!
جای تعجب هم ندارد چرا که تصمیم گیران کلان کشوری در همه ابعاد بدلیل فقدان نگاه کارشناسی و عدم مشورت با متخصصین به نتایج و تصمیمات غلط این چنینی می‌رسند بطور مثال وقتی ریشه ی تورم را درست تشخیص نمی دهند به قیمت گذاری دستوری روی می آورند که حاصلی جز افزایش بیش از پیش قیمت ها و تعطیلی کسب و کارها نداشته و ندارد. در مورد مرض کمبود پزشک در مناطق محروم نیز چون علت بیماری را درست تشخیص نمی دهند افزایش تولید پزشک را در دستور کار قرار میدهند، غافل از نشتی این ساختار هستند.

آنها بایستی بدانند که دلیل کمبود پزشک در مناطق محروم تجمع پزشکان در فضای سوم است!
یعنی پزشک هست کمبودی نیست اما در جای درست نیست.
این یعنی پزشکان به جای اینکه داخل سلول (بخش دولتی) یا خارج سلول (بخش خصوصی) باشند، در فضای سومی تجمع یافته اند که به درد بدن نظام درمان کشور نمی خورد.
فضای سوم در اینجا به سه دسته ی عمده تقسیم می شود:

۱- خارج از کشور:

پزشکانی که بدلیل عدم دریافت حقوق واقعی در کشور خویش به اروپا، آمریکا و اخیرا کشورهای حوزه ی خلیج فارس مهاجرت می کنند چرا که در آن کشورها دوره ی تخصصی پزشکی شغل محسوب می شود و درآمد حداقل ۵هزار دلاری در آمریکا و ۴۳ هزار یورویی در اروپا دارد، بماند که این پرداختی حین تحصیل به آنها براساس ساعت کاری مشخص و منطقی است نه بهره کشی مجانی.
پس از گذرندان دوره ی تحصیل تخصصی نیز از امنیت شغلی، ساعت کاری طبیعی و حقوق واقعی برخوردارند. بنابراین پزشک عمومی ۲۷ ساله به جای اینکه در ایران پس از گذشتن از سد ازمون دستیاری، ۴ سال بی جیره و مواجب با حداقل ۴۰۰ ساعت کار تخصصی در ماه ادامه تحصیل دهد و پس از آن رنج ۲-۳ سال طرح تخصص را با سیستم قاصدک و کسورات عجیب و دریافتی چندین ماه بعد از کار به جان بخرد، چنانچه دارای عقل سلیم باشد مهاجرت می کند.

۲- کار زیبایی:

پزشکانی که به دلیل تعرفه ی پایین بخش درمان، تاخیر بیمه ها در پرداخت همان حق الزحمه اندک کار درمانی اعم از اورژانس بیمارستان، پزشک خانواده، جراحی و … را در بیمارستان دولتی رها کرده و یکی پس از دیگری وارد حوزه ی زیبایی می شوند. پزشکان زیبایی کار هرگز کار درمانی نخواهند کرد و روز به روز به تعدادشان افزوده خواهد شد.
بنظر شما جراحی که برای جراحی آپاندیسیت ۲۵۰ هزار تومان حق العمل دریافت می‌کند انهم چندین ماه بعد، نباید برای امرار معاش و پرداخت اقساط خود به پیکرتراشی و لیپوساکشن و دیگر اعمال زیبایی روی بیاورد؟

پزشک خانواده با درآمد میانگین ۱۵-۲۰ میلیون، چرا بایستی در مناطق محروم برای دولت بدون هیچ امنیت شغلی و درآمد مکفی کار کند و وارد حوزه زیبایی نشود؟
پزشک اورژانس برای یک عملیات احیای قلبی ریوی حدود ۸۰ هزار تومان چندین ماه بعد دریافت می کند و چنانچه لحظه ای غفلت کند به دیه ی چند صد میلیونی محکوم می‌شود، چرا بایستی چنین ریسکی را بپذیرد؟

آیا جان آدمی زاد انقدر ارزان شده که «من أحیاها فکانما أحیا الناس جمیعاً» در کلام الله به اندازه ی چند کیلو پیاز می ارزد؟
این تعرفه پیش از آنکه پزشک را از کار درمانی منصرف کند توهین به ارزش جان آدمی ست که با هیچ چیز قابل قیاس نیست.
شاید برخی سفسطه گران با خواندن این سطر چنین ایراد کنند که شما پزشک هستید و نبایست به پول فکر کنید و قداست و ارزش کار شما بیش از این مادیات است، پیشاپیش اینگونه پاسخ میدهم که بله درست می فرمایید، قطعا همه پزشکان مطابق با سوگندنامه‌ی خویش در قبال جان بیمار عمل خواهند کرد منتها قصابی سر کوچه بابت گوشت از ما قداست به جای پول نمی پذیرد، صاحب خانه برای اجاره و بانک بابت اقساط نیز همچنین!

۳- تغییر شغل

پزشکانی که در نهایت عطای طبابت را به لقایش بخشیده اند!
آنها که امکان مهاجرت نداشتند و با تعرفه های فعلی دولتی نیز چرخ زندگی شان پنچر شد و حتی براب احداث یک مطب خصوصی هم هزار سنگ اعم از امتیاز و شاخص جمعیتی و … جلوی پایشان انداختند و از طلا گشتن پشیمان گشته و تغییر شغل دادند.
عمدتا هم در شغل جدید موفق هستند، جراحی می شناسند که فروشگاه داری را برگزیده، پزشک عمومی که بیزینس می کند و و و …

بله پزشک هست اما در فضای سوم مهاجرت، زیبایی و مشاغل دیگر…
کاش تصمیم سازان و تصمیم گیران توجه می‌کردند که علاج اشتباهی را برای این بیماری انتخاب نمودند و تا قیام قیامت هم به این نظام درمان، پزشک تزریق کنید دردی از آن دوا نخواهد شد!
مع الاسف متولیان فعلی وزارت بهداشت و درمان رویه ای غلط تر برای مشکل کمبود پزشک در مناطق محروم پیش گرفته اند و گمان می کنند که محدود کردن کار زیبایی و سخت تر کردن خروج از کشور باعث خواهد شد که پزشکان به درمان بازگردند!

به دلایلی که شرح آن رفت پزشکانی که کار درمانی را رها کرده اند هرگز با هیچ زور و محدودیتی به آن با نخواهند گشت و ناچارا تغییر شغل می دهند و یا مهاجرت می کنند، علی الخصوص که روز به روز شرایط ورود به برخی کشورها تسهیل می شود و راه مقابله ای با آن وجود نخواهد داشت.

به قول حضرت مولانا:
وانگردد از ره آن تیر ای پسر
بند باید کرد سیلی را ز سر

دکتر پویا امیری
۱۹ تیر ۱۴۰۲

مطالب مرتبط

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *